چرا سکوت!!

چرا سکوت!!

                                      خدایا می شنوی حرف های مرا ؟!

 

                           درک می کنی احساسات این قلب زخم خورده مرا !!؟

 

                                                      چرا سکوت؟!

 

                           چگونه باید بشنوم پاسخت را دربرابر این دل صبور؟!

 

                                   



نظرات شما عزیزان:

محمد
ساعت10:50---23 اسفند 1392
من شاعرم! حال مرا عالم نمی‌فهمد



جز تو کسی چیزی از اشعارم نمی‌فهمد



کشف جدید روزگار ما تو هستی که



برق نگاهت را ادیسون هم نمی‌فهمد!



سیلاب عشق تو بیاید، حکم ویرانی‌ست‌



سیل است دیگر... بارش نم‌نم نمی‌فهمد



من کشته‌ی عشق تو خواهم‌شد، ولی افسوس



هویّت سهراب را رستم نمی‌فهمد



کلّ شکایت‌های من تنها همین جمله‌ست:



معشوقه‌ای که دوستش دارم... نمی فهمد!


پاسخ:حال مرا عالم نمیفهمد


نیلووو
ساعت10:50---23 اسفند 1392






کاش می شد چشم خود را بر حقایق باز کرد



قفلِ غم را از تن سرد دقایق باز کرد



یادِ آن لحظه که او یک دم کنار من نشست



جمله ای گفت و گره از قلب عاشق باز کرد!




پاسخ:گره از قلب عاشق باز کرد


الیسا
ساعت10:48---23 اسفند 1392






تابلو ؛ نقاش را ثروتمند کرد.



شعر ِشاعر به چند زبان ترجمه شد.



کارگردان جایزه ها را درو کرد...



و هنوز سر همان چهار راه واکس میزند



کودکی که بهترین سوژه بود




پاسخ:نمیدونم چی بگم درباره این سوژه


نازی
ساعت10:42---23 اسفند 1392
از سکـــوتــم بتـــرس …!وقتــی که ساکـــت می شوم …لابـد همــه ی



درد دل هایــم رابــرده ام پیش خــــدا …




پاسخ:مرسی نازی


مریم
ساعت10:40---23 اسفند 1392








پدرم!



در این تاریکی شب که سوسوی چراغی همدم و مونسم گشته است از تو مینویسم....



از تو که حدیث سکوت را در دلم به ترانه ای مبدل ساختی.



ای جلوه گاه خوبی ها....



تمام دفترهایم به خاطر تو ورق خورده اند.



لحظه ای در کنار آوارخانه آمالم به نظاره دردهایم بایست تا برایت از روح طوفانی خویش بگویم.



کاش لبخندهای تلخ مرا در قاب کهنه ای بر دیوار قلبت می آویختی تا همیشه از لبخندهایم تلاطم امواج یک شوق را بخوانی.



بدان که دیگر واژه تازه ای برای سرودن ندارم.



دوستت دارم پدر......تا آخر دنیا.






پاسخ:دوستت دارم پدر


محمد
ساعت10:58---22 اسفند 1392






همچون پرنده اى باش که بر روى شاخه اى سست

آواز میخواند

شاخه میلرزد ولى پرنده میخندد،زیرا که به قدرت پرواز خود ایمان

دارد




پاسخ:ممنون محمد


محمد
ساعت10:56---22 اسفند 1392






غم انگیز است….

شب از پهلویی به پهلوی دیگر شوی

ببینی تاریکی

از جای خود تکان نخورده است!




پاسخ:مرسی


دنیا
ساعت10:53---22 اسفند 1392
گاه می اندیشم...



چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم



همین مرا بس که کوچه ای باشد و باران



وخدایی که زلال تر از باران است




پاسخ:و خدایی کهزلال تراز باران است ممنون نادیا


الیسا
ساعت11:01---21 اسفند 1392
بیا و تاریکی را فوت کن،

دلم یک دلِ سیر صبح میخواهد...



[


پاسخ:مرسی


...
ساعت10:58---21 اسفند 1392




انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست ؛



بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد . . .




پاسخ:دقیقا ممنون از حضورت گرامی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 19 / 12 / 1392برچسب:, ] [ 14:35 ] [ مریم ] [ ]